روزگاریست که سودای بتان دین من است |
| غم این کار نشاط دل غمگین من است |
دیدن روی تو را دیده جان بین باید |
| وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر |
| از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد |
| خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است |
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار |
| کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است |
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش |
| زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است |
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست |
| که مغیلان طریقش گل و نسرین من است |
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان |
| که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است |
سلام.
ای صاحب فال!
بدان به آن چیزی که در فکر داری خواهی رسید!!
ممنون از توضیحات واصله!!!