نمی فهممشون ...

 

بلاخره امتحانا هم تموم شد... و فقط تموم شد!

بی حوصله ام، اونقدر که حتی حوصله هی جواب دادن به کامنتای بچه ها که دارن سعی می کنن بگن بیشتر می دونن و بیشتر می فهمن را ندارم
به نظرم مسخره میاد
خوب حالا مثلاً یکی نمی دونه rss چیه و اون یکی در کمال فضل یه چی میگه که خودشم بخوندش گیج میشه؛ که چی؟!؟

نمی فهممشون ...
حوصله ام از دور و برم سر میره

کی می دونه اینجا چه خبره؟



پ.ن: می دونی؟.... بهش بگین ...

تداخل

نمی دانم چرا نمی توانند درست برنامه ریزی کنند؟

بعد از این همه سال
هنوز هم
امتحانات دانشگاهی
با
امتحانات الهی
.
.
.
تداخل دارند ...

بازم داره شروع میشه

بازم داره نزدیک امتحانا میشه و بازم داره شروع میشه


- چطور تونستی این کارو بکنی؟
- چطور میتونم بهش بگم که این نیست؟


چرا گاهی به یکباره زندگی اینقدر سخت گیر میشه؟