لیلی...

خدا گفت: لیلی یک ماجراست، ماجرایی آکنده از من.
ماجرایی که باید بسازیش.
شیطان گفت: تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیفتد.
آنان که حرف شیطان را باور کردند، نشستند
و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد.
مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد.
خدا گفت: لیلی درد است. درد زادنی نو. تولدی به دست خویشتن.
شیطان گفت: آسودگی ست. خیالی ست خوش.
خدا گفت: لیلی، رفتن است. عبور است و رد شدن.
شیطان گفت: ماندن است. فرو رفتن در خود.
خدا گفت: لیلی جستجوست. لیلی نرسیدن است و بخشیدن.
شیطان گفت: خواستن است. گرفتن و تملک.
خدا گفت: لیلی سخت است. دیر است و دور از دست.
شیطان گفت: ساده است. همین جایی و دم دست.
و دنیا پر شد از لیلی های زود. لیلی های ساده اینجایی.
لیلی های نزدیک لحظه ای.
خدا گفت: لیلی زندگی ست. زیستنی از نوعی دیگر.
لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود.
مجنون، زیستنی از نوعی دیگر را برگزید و می دانست که لیلی تا ابد طول می کشد.


«لیلی نام تمام دختران زمین است»- عرفان نظرآهاری


نظرات 6 + ارسال نظر
صابر سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:53 http://negha.blogsky.com/

درود بر شما....
شما هم دستی در نوشتن جملات کوتاه دارید ها.... مرحبا

همین جوری ادامه بده

سیامک سالکی چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:22 http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام، خوبی؟
قشنگ بود، مرسی.
موفق و سلامت باشی.

علی جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:22 http://ajaghavajagh.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
و من هم ممنونم!
پست زیبایی بود و جذاب!
و همسایگی مایه ی افتخار من!
موفق باشی!

سیامک سالکی یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام، خوبی؟
قالب نو مبارک، قشنگه.

مرسی :)

لحظه ای با من باش دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 http://www.9281.persianblog.ir

سلام
خوبی ؟
خیلی وقت بود که ازت خبری نبود
خوشحال شدم
شاد باشی خانوومی

شاسوسا پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 17:25

خانوم آپی بکن.

چشم! :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد