کجاست یاری کننده ای؟

خسته شدم
دلم تنهایی می خواد ...
کاش بیشتر وقت داشتم ...

دردهایم، زخمهایم کوچکند و عمیق و زیاد ...

پ.ن: وقتی کسی برایت دل نمی سوزاند، ساکت باش!
نظرات 3 + ارسال نظر
سعید یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 13:45 http://neverend.blogsky.com

لب باز نکردم به فغانی و خروشی
من محرم راز دل توفانی خویشم
لب باز نکردم به فغانی و خروشی
لب باز نکردم به فغانی و خروشی
لب باز نکردم به فغانی و خروشی...
...
من محرم راز دل توفانی خویشم!

نازی سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:47

نگران نباش عزیزم ، دارم میام

قربان وفایت! :) ؛)

فرزاد پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:34 http://top2007.blogsky.com

سلام
خیلی سخته خیلی خیلی س خ ت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد