یه تیکه از یه ای-میلِ قدیمی


انسانها بیشتر به بازگشت می اندیشند تا به رفتن .
اگر آنچه میابی ،از ماده ناب ساخته شده باشد ،هرگز فاسد نخواهد شد و میتوانی روزی باز گردی .اگر همچون انفجار یک ستاره ،تنها یک لحظه درخشش باشد ،به هنگام بازگشت چیزی نخواهی یافت.اما انفجار یک ستاره را دیده ای .و تنها همین ،ارزش تحمل رنج را دارد.


کیمیاگر

جرم ...

دستانم بوی گل میداند؛
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند؛
ولی کس در این میان نگفت ...
که شاید گل کاشته باشم!

اینجا جای یه جمله ی سفید خالیه! ؛)

فیلم ...

چرا همیشه آخر فیلم های خوب، اشک آدم در میاد؟
چرا تلخ تموم می شن؟

فقط به خاطر تو!!!!


پ.ن: «عشق مرد قسمتی از زندگی او و عشق زن همه زندگی اوست» لرد بایرون.



rainy night


Image and video hosting by TinyPic

دیشب به یکباره باران بارید!
اولین باران پائیزی....

پ.ن: بازم شب قدره ....

الهه ی شانس!

- چیزی شده؟
- چیز خاصی نیست؛ فقط دیروز که دستم سوخت و تاول زد، امروز پوستش کند؛ حالم هم خوب نیست؛ ماهیچه های کمرم هم گرفتن!


پ.ن : اگه پیغامی به عزرائیل داری، سریع السیر برات امروز می رسونم!
پ.ن. 2: عکسی در خور این درد نداشتم، اگه داری، بده تا بزنم!

حافظ، ... تو هم ؟!!؟؟





دوش دیدم که مـلایک در میخانـه زدند
گـل آدم بسرشتـند و به پیمانـه زدند

ساکـنان حرم سـتر و عفاف ملـکوت
با مـن راه نشین باده مسـتانـه زدند

آسـمان بار امانـت نتوانست کـشید
قرعـه کار بـه نام مـن دیوانـه زدند

جنـگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افـسانـه زدند

شـکر ایزد که میان من و او صلح افـتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانـه زدند

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتـش آن است که در خرمن پروانه زدند

کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف عروسان سخن شانـه زدند